
آمده ام، آمدم ای شاه پناهم بده
آمده ام، آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده ای
گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اِذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حَریمت به مَثَل کهرباست
شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان سوز
به آهم بده لشکرشیطان به کمین من است
بی کسم ای، شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن
به من با نظری، یار و سپاهم بده
ای که همه پنجره فولاد تو داده ست شفا.
بردر تو هیچ نرسیدست گدا .
گشته گدایان سر کوی تو شاه .
ای همه شاهان به پیشت گدا.
آمدم ای شاه شوی رهنما.
تا که شوم خادم اهل صفا .
من که غلامم به علی مرتضی ع.
کن نظری هم به غلامت رضاع.
خواست من خدمت بر خلق وبس.
ی حاجتم زیارت رهبر است .