خشم در کلام امام رضا(ع)
خشم کلید هر بدی
الإمام الرضا علیه السلام :الغَضَبُ مِفتاحُ کُلِّ شَرٍّ .
امام رضا علیه السلام : خشم ، کلید هر بدى است .
حکمت نامه رضوی جلد سوم
محمّد محمّدی ری شهری
صفحه ۴۵۶
………….
ابزار شیطان برای انسان
۱ الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام علیهم السلام إِنَّ
لِإِبلیسَ کُحلاً وسَفوفاً ولَعوقاً : فَأَمَّا کُحلُهُ فَالنَّومُ ، وأمَّا سَفوفُهُ فَالغَضَبُ
، وأمَّا لَعوقُهُ فَالکَذِبُ .
امام رضا – از پدرانش از امام على علیهم السلام – : شیطان ، سرمه
اى دارد و سفوفى و لیسَکى . سرمهاش خواب است ، سفوفش ، خشم
و لیسَکش ، دروغ .
……………..
چه کسانی در معرض خشم خدا هستند؟
عنه علیه السلام :مَن تَجاوَزَ بأمیرِ المؤمنینَ علیه السلام العُبودیَّهَ فهُو مِن المَغضوبِ علَیهِم و مِنَ الضالِّینَ .
امام رضا علیه السلام : کسى که امیر المؤمنین را از مرز عبودیت خدا فراتر برد، از شمار کسانى است که مورد خشم خدایند و از گمراهان است.
……………….
سخت ترین کارها چیست
الإمام الرضا علیه السلام :قالَ الحواریُّونَ لِعیسی علیه السلام : أیُّ الأشیاءِ أشَدُّ؟ قالَ : أشَدُّ الأشیاءِ غَضَبُ اللَّهِ . قالوا : فیما یُتَّقى غَضَبُ اللَّهِ؟ قالَ : بِأَن لا تَغضَبُوا .
امام رضا علیه السلام : حواریان از عیسى علیه السلام پرسیدند : سختترینِ چیزها چیست؟ فرمود : سختترینِ چیزها ، خشم خداست . گفتند : چگونه مىتوان خود را از خشم خدا نگه داشت؟ فرمود : به این که خشمگین نشوید .
حکمت نامه رضوی جلد سوم
محمّد محمّدی ری شهری
صفحه ۴۵۶
………………………..
عاقبت ریختن خون پیامبر صل الله علیه و آله وسلم
الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عن رسول اللَّه صلى اللّه علیه و آله : اِشتَدَّ غَضَبُ اللَّه وغَضَبُ رَسولِهِ عَلى مَن أهرَقَ دَمی وآذانی فی عِترَتی .
امام رضا علیه السلام – به نقل از پدرانش علیهم السلام از پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله – : خشم خدا و خشم پیامبر خدا بر کسى که خون مرا بریزد و با آزُردن عترتم مرا بیازارد ، سخت خواهد بود .
حکمت نامه رضوی جلد دوم
محمّد محمّدی ری شهری
صفحه
امام (علیه السلام) در جمعی چنین میگویند: خداوند به یکی از انبیایش وحی فرمود: هرگاه صبح شد نخستین چیزی که مشاهده کردی آن را بخور، دومین را پنهان کن، سومین را اقبال نما، چهارمین تو را مأیوس نسازد و از پنجمین فرار کن.
صبح، آن پیامبر با کوه سیاه بزرگی روبرو شدند و متحیّر ایستادند. امّا چون خداوند به خوردن آن امر کرده بود، برای خوردن آن پیش رفتند، امّا هرچه نزدیکتر شدند، آن کوه کوچک شد تا اینکه آن را در حد لقمه ای یافتند و خوردند و آن را گواراترین غذا یافتند. آن کوه، غضب بود. هرگاه شخصی غضب کند خود را نمی بیند و قدر خود را نمی شناسد. امّا هرگاه خویشتن را حفظ کند و قدر خویش را بشناسد، غضبش باز ایستد تا اینکه در آخر، لقمه ای گوارا خواهد شد.